اردیبهشت 1388 - موبایل برای تو

اس ام اس سرکاری سری 13

نوشته شده به وسیله ی موبایل باز در تاریخ 88/2/27:: 4:39 صبح

تو که از کوچه ی مشتاق دلم می گذری

کوچه بن بست است باید دور بزنی!

اس ام اس سرکاری و خنده دار جدید

جارو برقی با اینکه می دونه زباله راه نفسش رو می بنده، باز هم هورتش می کشه
...
...
...
جارو برقیتم آشغال!
.

.
اس ام اس سرکاری و خنده دار جدید من و تو مانند میخ طویله ایست که هیج کره خری قادر به کندن آن نیست!

.

دوستی

.
اس ام اس سرکاری و خنده دار جدید

توی این دنیای بزرگ واسه هر کسی ممکنه پیش بیاد که توی یه زمانی، یه

کسی یه SMS سر کاری بهش بده!

.

.
اس ام اس سرکاری و خنده دار جدید

ادامه را در ادامه مطلب بخوانید :

(روز پدر: با اینکه من از وضع خودم دلگیرم

بی هدیه برای تو پدر می میرم

در شهر به هر مغازه رفتم دیدم

جوراب نداشت، بنده بی تقصیرم!
.

اس ام اس سرکاری و خنده دار جدید

علی یعنی تمام آفرینش

علی یعنی چراغ راه بینش

علی یعنی عدالت رادمردی

علی یعنی علاج دردمندی
.

.
اس ام اس سرکاری و خنده دار جدید

اندرلحدم نکیر و منکر دیدم

اعضای مرا یکان یکان بوییدند

دیدند ولایت علی هست مرا

از آمدن خویش خجل گردیدند
.

اس ام اس سرکاری و خنده دار جدید

قلمی خواهم ساخت از نی باغ بهشت

جوهر از آب روان دشت آسمان

کاغذ از صفحه ی دل

نور از شمع حیات

تا نویسم همه جا نام زیبای تو را

یا علی

.

اس ام اس سرکاری و خنده دار جدید

مرا هرجور خواهی در به در کن

جفایت رااز این هم بیشتر کن

بزن با عشق خود آتش به جانم

ولی آتش نشانی را خبر کن
.

.
اس ام اس سرکاری و خنده دار جدید

آیا شما با من زیر یک سقف... زیر چتر محبت... زیر سایه مهربانی

...

منچ بازی می کنید؟

اس ام اس سرکاری و خنده دار جدید

بیمعرفتیه که تا آخرش رو خونده باشی و روی تبلیغاتم کلیک نکرده باشی .

منبع : www.sahel401.persianblog.ir

استفاده از مطالب فوق بدون ذکر منبع مجاز نمی باشد .

کلمات کلیدی :

پاسخ

راز آفرینش (طنــز)

نوشته شده به وسیله ی موبایل باز در تاریخ 88/2/27:: 4:39 صبح

خدا خر را آفرید و به او گفت:

تو بار خواهی برد، از زمانی که تابش آفتاب آغاز می شود تا زمانی که تاریکی شب سر می رسد. و همواره بر پشت تو باری سنگین خواهد بود. و تو علف خواهی خورد و از عقل بی بهره خواهی بود و پنجاه سال عمر خواهی کرد.

خر به خداوند پاسخ داد:

خداوندا! من می خواهم خر باشم، اما پنجاه سال برای خری همچون من عمری طولانی است. پس کاری کن فقط بیست سال زندگی کنم و خداوند آرزوی خر را برآورده کرد.

خدا سگ را آفرید و به او گفت:

تو نگهبان خانه انسان خواهی بود و بهترین دوست و وفادارترین یار انسان خواهی شد. تو غذایی را که به تو می دهند خواهی خورد و سی سال زندگی خواهی کرد.

سگ به خداوند پاسخ داد:

خداوندا! سی سال زندگی عمری طولانی است. کاری کن من فقط پانزده سال عمر کنم و خداوند آرزوی سگ را برآورد.

خدا میمون را آفرید و به او گفت:

تو از این سو به آن سو و از این شاخه به آن شاخه خواهی پرید و برای سرگرم کردن دیگران کارهای جالب انجام خواهی داد و بیست سال عمر خواهی کرد.

میمون به خداوند پاسخ داد:

بیست سال عمری طولانی است، من می خواهم ده سال عمر کنم. و خداوند آرزوی میمون را برآورده کرد.

و سرانجام خداوند انسان را آفرید و به او گفت:

تو انسان هستی. تنها مخلوق هوشمند روی تمام زمین. تو می توانی از هوش خودت استفاده کنی و سروری همه موجودات را برعهده بگیری و بر تمام جهان تسلط داشته باشی. و تو بیست سال عمر خواهی کرد.

انسان گفت:

سرورم! گرچه من دوست دارم انسان باشم، اما بیست سال مدت کمی برای زندگی است. آن سی سالی که خر نخواست، آن پانزده سالی که سگ نخواست و آن ده سالی که میمون نخواست زندگی کند، به من بده. و خداوند آرزوی انسان را برآورده کرد.

و از آن زمان تا کنون انسان فقط بیست سال مثل انسان زندگی می کند!

و پس از آن، ازدواج می کند و سی سال مثل خر کار می کند مثل خر زندگی می کند، و مثل خر بار می برد!

و پس از اینکه فرزندانش بزرگ شدند، پانزده سال مثل سگ از خانه ای که در آن زندگی می کند، نگهبانی می دهد و هرچه به او بدهند می خورد!

و وقتی پیر شد، ده سال مثل میمون زندگی می کند؛ از خانه این پسرش به خانه آن دخترش می رود و سعی می کند مثل میمون نوه هایش را سرگرم کند!

و این بود همان زندگی که انسان از خدا خواست!