شیوههای تربیت دینی خانواده
نوشته شده به وسیله ی موبایل باز در تاریخ 88/2/18:: 5:41 صبح
تربیت دینی در محیط خانواده دارای دو شیوه اساسی کلامی و نمادین است که هر یک در تربیت کودک نقش اساسی دارد. به طور خلاصه، به آنها اشاره میشود:
<$BlogSkyMore4Post$>الف ـ شیوه کلامی:
منظور از شیوه کلامی (دستوری - بیانی) امر و نهیهای والدین و دیگر اعضای خانواده است که نسبت به بایدها و نبایدهای دینی کودک صورت میگیرد. یعنی به آنچه پدر و مادر در مورد انجام احکام و کارهای دینی به کودک دستور میدهند «شیوه» کلامی تربیت گفته میشود. این نوع تربیت به نوبه خود در رشد و شکوفایی حس دینی کودک تأثیر فراوان دارد. زیرا کودک در دوره کودکی وابستگی کامل به والدین دارد و با دید مثبتبه آنها مینگرد و هر چه از آنان دریافت کند، میپذیرد. گفتارهای والدین، اعم از دستوری و غیر دستوری حتی سخنان معمولی آنها در شکل گیری رفتار و افکار کودک مؤثر است و چه بسیار سخنان نامناسب و احیانا دروغها، سرزنشها و تهدیدهایی که در محیط خانه جریان مییابد در روح کودک اثر منفی میگذارد. براین اساس پدر و مادر لازم است در گفتار و دستورات خود به کودک، دقت نمایند تا عامل بدآموزی فرزندانشان نگردد.
ب. شیوه نمادین (عملی):
به آنچه کودک از اعمال و رفتار والدین و دیگر افراد خانواده یاد میگیرد بدون این که دعوتی از او شده باشد، «شیوه نمادین (عملی)» تربیت گفته میشود. اینگونه یادگیری و تربیت به صورت پنهان صورت میگیرد و در شکلگیری شخصیت کودک بسیار مؤثر بوده و در عین حال دارای دامنه گستردهای است. اساساً یکی از شیوههای تربیتی انبیا تربیت از راه عمل بوده و برای تربیت دینی مردم از آن استفاده میکردهاند. یعنی پیش از آن که به مردم دستوری بدهند، خود به آن عمل مینمودند و برای مردم الگو قرار میگرفتند. بیشتر مردم و به ویژه کودکان از رفتار ظاهری دیگران تقلید میکنند و یا پس از مشاهده رفتار آنها دستکم، زمینه تربیت کلامی برایشان فراهم میشود. بر این اساس حضرت ابراهیم(ع) برای هدایت بتپرستان از شیوه غیرکلامی و عملی استفاده مینمود و به جای موعظه و نصیحت با شکستن بتها به آنها نشان داد که چنان معبودهایی بیروح نفع و ضرری به حالشان ندارد و وقتی بتپرستان او را مورد بازپرسی و تهدید قرار دادند برای او زمینه تربیت کلامی فراهم شد و با بیان قوی و استدلال منطقی به سؤالات بتپرستان پاسخ داد و وجدان ختفه آنها را بیدار ساخت. در اثر گفتار منطقی و بیان شیوای حضرت ابراهیم(ع)، فطرت توحیدی بسیاری از بتپرستان از پشت پردههای جهل و تعصب ظاهر گشت و گروهی از آنها به دین توحیدی گرویدند.
پیامبر گرامی(ص) نیز در موارد متعددی، مانند تعلیم نماز و حج از این شیوه استفاده کردند وفرمودند: «صلوا کما رایتمونی اصلی؛نماز بگزارید، آنگونه که میبینید من نماز میگزارم.»[1] استفاده از شیوه غیرکلامی و عملی در تربیت دینی کودک نیز بسیار مؤثر است و باید در این زمینه از آن بهره گرفت. دوره کودکی دوره وابستگی و اعتماد کامل کودک به والدین است و میزان تأثیرپذیری او از پدر ومادر بسیار عمیق و پابرجاست. ازاین رو برای تربیت دینی کودک فرصت مناسبی است. بیشترین ارتباط کودک در این دوره با والدین است و ارتباط در تمامی ابعاد پنهان و آشکار وکلامی و غیرکلامی آن زمینهساز رشد و تحول کودک در جنبههای روحی و بدنی است. تنها الگوی مورد اعتماد کودک در این دوره، پدر و مادر است و تا آنجا که بتواند خود را بر اساس رفتارهای آنان منطبق میسازد. چشمان ظریف و تیزبین کودک مانند دوربین حساس از تمام صحنههای زندگی خانواده و به خصوص حرکات و رفتار والدین و دیگر اعضای آن، فیلمبرداری میکند. از لبخندها، زمزمهها ونوازشهای والدین درس خوشبینی، امیدواری، اعتماد و محبت میآموزد و به عکس از تندیها، بد رفتاریها و عصبانیتهای آنها درس تندی و بداخلاقی میگیرد. معمولاً کودک سخن گفتن، آداب معاشرت، رعایت نظم یا بینظمی، امانتداری یا خیانت، راستگویی یا دروغگویی، خیرخواهی یا بدخواهی را در محیط خانه فرا میگیرد. اگر پدر ومادر به دستورات دینی اهمیت دهند، اهل عبادت، نماز، دعا، تلاوت قرآن و توجه به معنویات باشند، بدون شک بر ابعاد روحی و دینی کودک تأثیر میگذارند. به همین دلیل کودک سه یا چهار ساله هنگام مشاهده نماز والدین به نماز ترغیب میشود و مانند آنان به رکوع وسجده میرود. فرزندان کوچکی که همراه پدر ومادر به مساجد و حسینیهها رفته درمجالس عزاداری امام حسین(ع) شرکت مینمایند و مانند پدر و مادر خود را به حالت گریه در میآورند، همه حاکی از تأثیر عملکرد والدین بر رفتار دینی فرزندان است. اظهار اینگونه رفتارها از کودک ناشی از تأثیر عمیق رفتار والدین بر جسم و روح اوست که غالباً تبدیل به ملکه میشود و تا پایان عمر در او باقی میماند. از میان اعضای خانواده، مادر نقش بیشتری در تربیت کودک دارد. چرا که او نخستین کسی است که رابطهای مستقیم با کودک دارد، نیازهای او را تأمین میکند و به خواستههایش پاسخ میگوید. از اینرو کودک از عواطف، احساسات، نگرشها و اندیشههای مادر بیشتر متأثر میشود و بر این اساس، وظیفه ما در در قبال تربیت دینی کودک سنگینتر است.
[1] - محمدباقر مجلسی ـ بحارالانوار، جلد 85، ص 279.
کلمات کلیدی :